سفر

خودمو دو قسمت می کردم. غم ها رو اینجا می نوشتم و حرفای عادی ترمو 
می بردم تو کانال می نوشتم. الان دیگه اون کانالو نمی خوام. می خوام همه
چیو همین جا بنویسم. کانالو هم حذف کنم. یه آژانس مسافرتی هست که 
تور می ذاره. امروز دیدم به تور گذاشته، واسه یکی از روستاهای یکی از
شهرای اطراف.  می خوام برم. من همیشه دوست داشتم تنهایی برم
مسافرت. هر چند این مسافرت هم محسوب نمی شه ولی اولین تلاشم
 واسه تنهایی بیرون رفتن و تو خونه نموندن حساب می شه. 

همیشه فک می کردم اگه می خوام برم مسافرت و با این تورها، برم باید با 
پول خودم باشه. اما کی این قانونو گذاشته بود؟کی  گفته بود باید خودم
 برم سر کار و پولشو بدم. من می تونم با پولام هر چیزی بخرم. می تونم
 نخرم و نگه شون دارم و باهاشون برم مسافرت. خیال می کردم ممکنه 
بهم بگن نه نمی خواد بری و اگه پول خودم باشه دیگه کسی نمی تونه بهم 
بگه نرو. الان این جوری، بهش نگاه می کنم که من می تونم بگم می خوام 
برم. اونا هم می تونن بگن نرو. ببینیم کی برنده می شه؟ 
یه علت دیگه هم پشت این بایدی که به خودم می گفتم بود. خیال می کردم 
تا پولی رو خودم در نیاورده باشم و زحمت نکشیده باشم حق ندارم، برم 
مسافرت. حق ندارم تفریح کنم، خوش بگذرونم. خب من هیچ پولی تا حالا 
در نیاوردم. اصلا شاید هیچ وقت هم در نیارم. باید به خاطرش بمیرم؟ 
زندگی نکنم؟ می خوام زندگی کنم. یه کم بهتر، یه کم راحت تر. با این 
تور روستایی شروع می کنم. بعدن می تونم جاهای دیگه برم. یه مشکل 
دیگه هم هست که کارو سخت می کنه. اینجا تور زیاد نداره، همه شون 
یا مال مشهدن، یا کیش. خب شاید من دلم نخواد برم مشهد یا کیش. 
که نمی خواد. ولی الان نگاه کردم همین آژانس  شهریور تور آستارا
داشته. منتهی من چکش نمی کردم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
موقت دوشنبه 24 مهر 1396 ساعت 22:52 http://kafgorgi.blogsky.com/

منم شاید رفتم
ولی سفر ماها که توی دهات زندگی می کنیم چشم بسته میریم تا گم بشیم :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.