از دلخوشی ها

دو سال پیش یه روز بارونی اینجا نوشته بودم که امروز اگه دوربین داشتم برش می داشتم می رفتم از صحنه های خیس و بارونی عکس می گرفتم . اون موقع هیچ فکر یا برنامه ای ، برای خرید دوربین و یاد گرفتن عکاسی نداشتم.


 اسفند پارسال بود که یه روز گوشیم خاموش شد و دیگه روشن نشد. ماه بعدش بابام گفت یه گوشی انتخاب کنم که برام بخره. چند ماه گذشت ولی من هنوز انتخاب نکرده بودم. رغبتی هم به این کار نداشتم. آخرش دیدم نمی تونم انتخاب کنم چون احساس می کنم گوشی خریدن، پول حروم کردنه. دلم نمی خواد پولمو (حالا پول من نه،بابام) رو پای گوشی بدم. اما این فرصتیه که می تونم ازش استفاده کنم. گفتم من گوشی نمی خوام. پول گوشی رو بهم بدین باهاش دوربین می خرم. رو باقی موتده پولش هم خودم پول می ذارم و یه گوشی متوسط می خرم. گوشی  رو نخریدم( هنوزم دلم نیومده) اما  دوربینو خریدم. یه دوربین DSLR سطح مبتدیه نیکونه. خیال نمی کردم داشتنش انقدر خوب باشه. یه ماه و خورده ای می شه که خریدمش. ماه اول رم نداشت  و نمی تونستم باهاش عکس بگیرم. بعدم که رم خریدم زیاد ازش سر در نمی اوردم. یه هفته اس که  یه دفترچه راهنمای فارسی و یه کتاب عکاسی خریدم (سایت های خوب زیادی هستن که عکاسی رو اموزش می دن ولی من کتابو ترجیح می دم) و دارم از روشون تمرین می کنم.

این دوربینو برادرم گفت بخرم. اونم به عکاسی علاقه داره. من قبلش یه دوربین کنون پسندیده بودم. دلیل انتخابم  این بود که فک می کردم کنون اسم قشنگ تری داره تا نیکون. ولی بعد دیدم مشابه همون دوربین توی نیکون قیمت خیلی منطقی تری داره و فهمیدم که کنون اون قدرها هم اسم قشنگی نیست.


+هدف از نوشتن این پست، این بود که اون پست قبلی که زیادی غمگین  بود بره پایین و یه پست خوشحال تر جاش بشینه.

نظرات 2 + ارسال نظر
بهارخانم سه‌شنبه 16 آبان 1396 ساعت 20:55

منم یه مدت در تب و تاب دوربین بودم ولی الان دلم یه گوشی موبایل با دوربین با کیفیت میخواد هم عکاسی باهاش ساده تره هم حمل و نقلش

امیدوارم زودتر بهش برسی :)

موقت سه‌شنبه 16 آبان 1396 ساعت 09:05 http://kafgorgi.blogsky.com/

سلام

سلام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.