مرد باشیم.

تا به حال دیده اید مردها بروند و وبلاگی بسازند و توی آن وبلاگ 
بنویسند:" ما مردها چقدر پ.ستیم! چقدر به زن ها نگاه ج.نسی 
داریم. چقدر به دخترها دروغ می گوییم که دوستشان داریم فقط 
برای اینکه باهاشان بخوا.بیم!؟" بعد هم اسم پست هایشان را
 بگذارند:" مردان علیه مردان"؟ دیده اید؟ هیچ وقت مردی را
دیده اید که به صورت عمومی از مردان دیگر بد بگوید؟ 

 چرا زن ها مدام دارند از همدیگر بد می گویند؟ این پست های
"زنان علیه زنان " چه معنی دارند؟  زنان علیه زنان مگر تحقیر 
کردن زنان دیگر نیست؟ مگر هر پست " زنان علیه زنان"ی خود 
یک " زنان علیه زنان" نیست؟ چرا ما زن ها دست از سر همدیگر 
بر نمی داریم؟ 


وقتی به مردی می گویی همه ی مردها این طورند و آن طورند
 جواب می دهد:" همه ی آدم ها مثل هم نیستند" همین و
تمام! یعنی او ربطی به تمام مردهایی که شما دیده اید ندارد او
خودش است با یک هویت مستقل. حاضر نیست به هیچ مرد 
دیگری چسپانده شود. حاضر نیست هیچ برچسپی را بپذیرد. 


اما زن ها چه کار می کنند؟ اگر فلان زن جلوی تلویزیون در جواب 
این سوال که از چه چیزی خوشحال می شود گفته : خرید . آبروی 
تمام زن ها را برده و مردها با دیدن این برنامه به ریش تمام 
زن ها خندیده اند.چرا بلد نیستیم که این ماییم که نباید قبول 
کنیم بهمان برچسپ بچسپانند و لازم نیست بقیه ی زن ها را 
اصلاح یا تحقیر کنیم؟ چرا فکر نمی کنیم که هر وقت مردی 
خواست بهمان برچسپ بزند می توانیم همین جمله را به خودش 
برگردانیم که تمام زن ها مثل هم نیستند. و آیا به این فکر کرده 
ایم که دنیا اگر زن ها را نداشت تا به زیبایی و لباس ها و اشیا 
 اهمیت بدهند چه جای خشن و زشتی می شد؟  

چه می شود اگر دست از سر گ.ل شیفته برداریم؟ حتی اگر گ.ل
 شیفته هستیم هم دست از سر لیلا حاتمی برداریم و برایش
 متاسف نشویم که با موهای پوشیده در مراسم بین المللی حاضر
 می شود( البته می دانم این حرف ها قدیمی است اما بحثم سر چیز
 دیگری است.)
چه می شود اگر دست از سر زنانی که به خاطر عکس انداختن با
 گروه چارتار روسری سر کرده اند برداریم؟ 

آیا مردها وقتی رامبد جوان از سحر دولت شاهی جدا شد و با
 نگار جواهریان به عنوان سومین همسرش ازدواج کرد بهش
 حمله کردند و برایش جوک ساختند و ....؟
اگر رامبد جوان یک بازیگر زن بود و همین طوری یک هویی از
 دومین همسرش جدا می شد و با سومی ازدواج می کرد زن ها
چه کارش می کردند؟  
چرا زن ها باید مدام درباره ی همدیگر نظر بدهند مدام  همدیگر را 
تحقیر کنند؟ روشن فکرها سنتی ها را مسخره کنند که این ها خار
 و خفیف اند. چیزی از برابری  زن و مرد نمی دانند . اصلا  کی گفته
 زن و مرد برابرند؟ چرا فکر می کنیم اگر برابر نباشیم مردها برترند؟ 
اگر فکر می کنیم برابریم حاضریم کارگر ساختمانی شویم؟ حاضریم 
کیسه ی سیمان جا به جا کنیم؟ توانایی اش را داریم؟ 

همین حالا با یک مردی که همسن شماست بروید سر یک کاری که 
نیاز به روزی 12 ساعت کار بی وقفه دارد. ( منظورم کارگر ساختمانی 

هم نیست) بعد چند سال به قیافه ی خودتان نگاه کنید به قیافه ی 
همکارتان هم نگاه کنید. کی شکسته می شود؟ زن ها توانایی ساعت 
های کار طولانی را ندارند. نه که نتوانند. ولی شکسته می شوند. اگر 
شک دارید امتحان کنید. توانایی جسمی زن در حدی نیست که بتواند 
روزی 12 ساعت بی وقفه کار کند و همچنان شاداب بماند. 

اگر ما دم از برابری می زنیم پس چانه هم نباید بزنیم. وقتی برابریم 
در همه چیز باید برابر باشیم. باید قبول کنیم که کارگر ساختمانی 
هم بشویم. باید قبول کنیم که 12 ساعت بی وقفه کار کنیم  و هیچ 
مشکلی نداشته باشیم. مردهایی هستند که همین اندازه کار می 
کنند. زن ها از نظر  جسمی از مردان ضعیف ترند. اما این معنی اش این 

نیست که بهشان برچسپ ضعیفه بزنیم. زن ها ظریف ترند و مردها 
زخمت تر. 

اگر هر دو به یک اندازه زمخت بودیم چرا باید جذبمان می شدند؟ 
وقتی من بار سنگینی دارم و مرد آشنایی اطرافم هست ازش انتظار 
دارم بهم کمک کند. چون یک زنم و با زن بودنم سر جنگ ندارم. 
 از اینکه بهم کمک شود احساس ضغف نمی کنم فقط احساس می
کنم آن کسی که بهم کمک کرده یک مرد است. ( البته گفتم مرد
 آشنا یعنی انتظار ندارم غریبه ها در حمل بارهای سنگین بهم 
کمک کنند) اگر زن و مرد با هم برابرند چرا  او باید بهم کمک 
کند؟ 

قوانین زیادی هست که من باهاشان مشکل دارم. مثلا اینکه چرا 
سهم ار.ث مرد دو برابر زن است. چرا مردها می توانند 4 تا زن 
داشته باشند. چرا ارث زن از شوهرش یک هشتم است؟ اما این 
قوانین د.ینی است و ربطی به فمینیست ندارد. فمینیست یک 
چیز جهانی است. و من باور دارم مردها در همه  جای جهان همه 
چیز را به نفع خودشان اداره می کنند. گاهی  فکر می کنم حتی 
فمینیست هم اختراع مردهاست برای اینکه راحت تر باشند. 

من به برابری زن و مرد اعتقاد ندارم. اما به مکمل بودنشان اعتقاد
 دارم. تفاوت زن و مرد به معنی برتر بودن یکی و بدتر  بودن آن
 دیگری نیست ، وقتی مکملند هیچ کدام  به تنهایی کامل نیستند. در
 کنار هم  و با یکدیگر کامل می شوند.و به تنهایی هر کدام نواقصی 
دارند. ( هیچ وقت به برابر بودن زن و مرد اعتقاد نداشتم اما 
راستش اینکه خیال می کنم مکملند، این را تازه بهش رسیده ام، 
بعدن می آیم این را توضیح می دهم.)


من نمی گویم زن ها کار نکنند.  اتفاقا کار کردن و اینکه پول خودت را
 داشته باشی احساس خیلی خوبی دارد. اما با ساعت های طولانی کار
برای زن مخالفم. با هر چیزی که برای جسم و روح زن طاقت فرسا باشد
 مخالفم. 

 دست از ثابت کردن برابری خودمان با مردها برداریم. دست از 
سرزنش زن های دیگر برای اینکه رفتارشان مطابق میل ما نبوده 
برداریم. مردها هیچ وقت در ملاعام همدیگر را سرزنش نمی کنند 
برای اینکه به خودشان و به ما زن ها بگویند چقدر می فهمند یا 
چقدر خوبند یا چقدر از هر چیز دیگر. و چرا این کارها را نمی کنند؟ 
برای اینکه آن ها باور دارند که برترند. هر چقدر گند بزنند. اشتباه 
کنند. هر چقدر که رفتارشان درست نباشند. دلیلی نمی بینند چیزی 
را به کسی توضیح بدهند یا ثابت کنند یا از خودشان ایراد بگیرند. 

در هر حال هیچ ایرادی به آن ها وارد نیست. 



و کاش ما حداقل این یکی را از مردها می آموختیم. 


پی نوشت: در نهایت به جای تحقیر یا اصلاح یکدیگر ( واقعیت  این است
 که هیچ کس نمی تواند دختری را که هویتش را وابسته به داشتن شوهر 
است با نوشتن پست های زنان علیه زنان یا پند و اندرزهای این چنینی 
عوض کند) سعی کنیم پسرمان را جوری تربیت کنیم که به زنان نگاه 
تحقیر آمیز نداشته باشد. سعی کنیم دختری تربیت کنیم که اگر ازدواج 
نکرد تمام زندگی اش را از دست  رفته نبیند. به جای حرف و کری خواندن 
سهممان را به دنیا بپردازیم.با تقدیم یک " انسان" به این دنیا، دنیا را 
به جای بهتری تبدیل کنیم. 



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.